حکایت جدا خوابیدن پرنسس ما
پرنسسم وقتی که سه خان را پشت سر گذاشتی (از شیر و پشتانک و پوشک گرفتنت ) حالا وقت آن شده بود که جای خوابت را هم عوض کنم و شما شبها در اتاقت بخوابی حکایتی بود ... اولا من یا بابایی به انتخاب و دستور شاهزاده خانم باید بالشت میگذاشتیم پایین تختتان و می...
بدون عنوان
تدارک تولد 2 سالگی
ملوسکم امسال میخوام تولدت را با تم کفش دوزک بگیرم چند ایده از نی نی سایت گرفتم کلی هم طرح خودم توی سرم دارم که به کمک بابایی میخواهیم یه جشن به یاد موندنی برات بگیریم . دیروز رفتیم شهر کتاب و کاغذ رنگی قرمز و مشکی و برچسب کفشدوزک خریدیم . میخوام خودم پرچمها و جای گیفت و هپی بیرت را درست کنم یه کارت دعوت هم توی یه سایت دیدم که میخوام شبیه آن برات طراحی کنم امیدوارم خوب بشه و به موقع کارهام تمام بشه . البته شما هم میونه اینهمه کاغذ وعکس خوب کیف میکنی و آهنگ تولد مبارک میخونی و میرقصی خدا کنه روز جشن هم مثل الان خوش اخلاق باشی  ...
بای بای شیشه شیر
فرشته نازنینم میخوام داستان از شیر گرفتنت را برات ب...
لالایی مامان فریده
این لالایی خیلی قدیمی است وقتی من بچه بودم مامان فریده برام میخواند منم وقتی برای هر بچه ای میخواندم آرام میکرفت و می خوابید . وقتی عزیز دردونه چل چراغ خونه به دنیا آمدی اون رو برای شما خواندم جالب است که تو هم خیلی دوست داری البته یه آهنگ سوز ناک داره که یه آرامش خاصی به آدم میده اون را برات مینویسم تا بزرگ شدی تو هم برای عزیز دردونت بخوانی &...
نویسنده :
مامان شیدا
3:24
سفر به الموت
خاله مریم و عمو اردشیر دوستای بابا و مامان هستند عمو اهل الموت قزوین است و آنجا ویلا دارند . تابستان 88 مادر عمو رفت پیش خدا و ما برای عرض تسلیت رفتیم پیششان. تو از آنجا خیلی خوشت آمده بود و احساس راحتی زیادی می کردی . کلا وقتی خانه خاله مریم میرویم آرامش عجیبی داری . آنجا با برادر زاده خاله مریم کلی بازی کردی. نزدیک ده یه دریاچه زیبایی هست به نام اوان بعد از ختم رفتیم آنجا و از شما عسلم کلی عکس انداختم .بعدش بردمت زیارت شاهزاده علی اصغر که متاسفانه شارژ دوربین تمام شده بود و نتوانستم از فرشته کوچولوم عکس بندازم . این هم دو تا عکس از دریا...
نویسنده :
مامان شیدا
20:36
باغ لاله
گلم آخر اردیبهشت جشنواره گل لاله در جاده چالوس روستای گرماب برگزار میشه امسال بابایی ما رو برد تا از دخملش عکس بندازه سالهای پیش وقتی میگفتم بریم بهانه می آورد که خیلی شلوغه و ترافیک و .....و منو منصرف میکرد اما امسال به خاطر دردونه اش چراغ خونه اش ترافیک وشلوغی را تحمل کرد ورفتیم وکلی عکس از خانم گلمون گرفتیم وبهمان خیلی خوش گذشت وتوی اون هوای خوب بهاری کلی با شما بازی کردیم تا خسته شدی و خوابیدی این هم چند عکس از آنجا &...
نویسنده :
مامان شیدا
3:31
مدل های خواب
دخی در حال چرت زدن خواب وارونه جوجو کوچولوی مامان با فیل کوچولوش خواب از نو ع جنگیش فرشته کوچولو در اتاقش ...
نویسنده :
مامان شیدا
3:29