الیناالینا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

الینا فرشته کوچک خوشبختی

پارک ارم

1392/8/12 20:49
نویسنده : مامان شیدا
2,356 بازدید
اشتراک گذاری

 عروسک خوشگل من یک سال بود که تو و مهتا اصرار داشتید که به همراه دایی ها به پارک ارم بروید اما هر بار با پیش آمدی این امر اتفاق نمی افتاد تا این که من و بابایی تصمیم گرفتیم خودمان برویم روز جمعه صبح در حال آماده شدن بودیم که زن دایی مرضیه تماس گرفت و گفت می آیید برویم پارک ارم ما نیز خوشحال شده و قرار رفتن گذاشتیم و راه افتادیم حدود ساعت 12 بود که رسیدیم قرار شد جای مناسبی بنشینیم و غذایی را که زن دایی درست کرده بود را بخوریم بعد از ناهار خاله فهیمه هم به ما ملحق شد و با هم به طرف قلعه سحر آمیز حرکت کردیم شما بچه ها با هم سوار چرخ و فلک _ترن و قورباغه پرنده شدید که امیر مهدی از آخری حسابی ترسید و حسابی گریه کرد بازی های بعدی را فقط شما سوار شدید در آخر هم بزرگتر ها فوتبال دستی بازی کردند که حسابی چسبید و آنجا رو روی سرشان گذاشتند . بعد به پارک شماره دو رفتیم تا بزرگتر ها هم کمی تفریح کنند اولین چیزی که سوار شدیم کشتی پرنده بود به جزء بابایی که امیر مهدی و مهتا را نگه داشته بود همه سوار شدند و من و شما و دایی امیر رفتیم آن بالا نشستیم بعد از 5 _6 دور حال من بد شد و به خاطر دارویی که میخوردم افت فشار شدید پیدا کردم و به مسئولش گفتیم نگه دارد تا من پیاده شوم اما شما کلی کیف کردید بعد چند بازی دایی و خاله به تنهایی سوار شدند که تو هم اصرار داشتی سوار شوی اما متصدیش اجازه نداد و در آخر هم همگی سوار چرخ و فلک شدیم من حال خوبی نداشتم و بقیه می گفتند تو نیا اما چون یک سال بود که میگفتی دلم میخواد با هم سوار چرخ و فلک بزرگ بشیم به خاطر دل شما سوار شدم اینکه  چه حال بدی داشتم بماند همینکه تو شاد بودی و از ته دل میخندیدی برایم کافی بود تا تحمل کنم . قلب

 

 

       دخمل ها مهربون می شوند تعجب

        الینا و مهتا

    بچه ها سوار چرخ و فلک

        چرخ فلک قلعه سحر آمیز

           الینای لوکوموتیو ران

       الینا و قطار سواری

         تا میگیم دختر ها ژست بگیرید اینجوری میشن

       فیگور بچه ها

           دختر شجاع و نترس من

       الینا و سقوط آزاد

   

          شیطون بلای من داخل توپ هوا

       شیطونک درون توپ هوا

 

                                                بقیه عکسها در ادامه مطلب

       الینا و مهتا

       لو کو مو تیو ران کوچولو

         الینا و مهتا و پسر دایی شون  امیر مهدی

       الینا امیر مهدی و مهتا

    وقتی میبینم انقدر سر نترس داری قند توی دلم آب میشه

       الینا و هیجان

        ما گفتیم الینا بیاد بیرون از خستگی از حال میره  اما تو انگار نه انگار

        توپ هوا

            زن دایی مرضیه به همراه  بچه ها

       زن دایی و بچه ها

   

        ترن سواری دخمل ها

       ترن هوایی

        مهتا خانوم و شروع گریه گریه الینا همچنان سر خوش خنده

       دختر ها و ترن هوایی

       الی و هیجان

     دایی امیر -عمو یاسر - بابا قاسم و حوری جون خاله امیر مهدی

      بزرگ تر ها و فوتبال دستی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

خاله فهیمه
17 آذر 92 9:33
به به چه عکسهای قشنگی من اینها رو ندیده بودم....ای جونم عزززززززیزم این نترس بودنت به خودم رفته خاله جونی ... کی بشه یکم بزرگتر بشی باهم بریم شهر بازی یه دلی از عزا در بیاریم
مامان شیدا
پاسخ
مـــــــــرسی خاله جون . آی گفتی الانش هم پایه هست فکر کنم من و مهتا بشینیم پایین شما ها رو نگاه کنیم
آیسان مامان ماهان
17 آذر 92 13:41
سلام شیدا جونم،شما و الینا جونم خوبین؟؟؟ممنون خانمی بابت حضور گرمت عزیزم،زنده باشی
مامان شیدا
پاسخ
سلام آیسان جونم خدا رو شکر بهتری خداوند رحمت کند خاله عزیزت را
آیسان مامان ماهان
17 آذر 92 13:41
خدا رو شکر که سالش اومد و شما تونستین برین پارک ارم
مامان شیدا
پاسخ
آره والله بچه ها براشون شده بود یه آرزو
آیسان مامان ماهان
17 آذر 92 13:43
خوشحالم که بهتون خوش گذشته..خدارو شکرررررررررررررررررررر
مامان شیدا
پاسخ
ممنون عزیزم
آیسان مامان ماهان
17 آذر 92 13:43
دم زن دایی برا نهار و خاله فهیمه برا ملحق شدن به شما گرم گرررررررررررررررم
مامان شیدا
پاسخ
اون هم چه جور از نوع ماکارانی خاله فهیمه هم که نباشه روزگار ما نمیگذره
آیسان مامان ماهان
17 آذر 92 13:44
منم از کشتی پرنده حالم بد میشه...چیزیتون که نشده هاااااااااان؟؟؟
مامان شیدا
پاسخ
چیزیمون نشد 2 بار حضرت عزراییل را به چشم دیدیم اما همسری بدادمان رسید و با دادن قرص و آب میوه فرشته خدا رو برگرداند تا کما فی سابق سوهان روحش باشیم
آیسان مامان ماهان
17 آذر 92 13:45
چه مامان مهربونی که برا دل دخمریش چرخ و فلک سوار شدههمیشه به صفاااااااااااااااااااااا
مامان شیدا
پاسخ
خدا شاهده اگر میگفتن بک میلیون میدیم برو سوار شو قبول نمی کردم اما وقتی با اون چشم های معصومانش گفت مامانی نمیایی مگه میشد نه گفت
آیسان مامان ماهان
17 آذر 92 13:46
عکسها با حضور دختر خاله مهتا و پسر دایی امیر مهدی خوشگلتر شدن..خدا حفظشون کنه همشونو
مامان شیدا
پاسخ
قربونت برم عزیزم
آیسان مامان ماهان
17 آذر 92 13:47
توپ هوام حسابی خوش گذشته هاااااااااااااااااا
مامان شیدا
پاسخ
بــــــــله چه جورم
آیسان مامان ماهان
17 آذر 92 13:47
فوتبال دستی با شرط بندی سر شام نبود احتمالا
مامان شیدا
پاسخ
نه بابا رو کم کنی استقلالی ها و پرسپولیسی ها بود آخرش هم خودم رفتم روی قرمز ها رو که شوهر خواهر عزیز و همسر گرامی باشد را کم کردم
مامان اریا
17 آذر 92 15:12
سلام دختر نازی دارید واین اسم شاهزاده کوچولو برازنده الینا جون هست باز هم منتظر عکسهای جدید شما هستم
مامان شیدا
پاسخ
ممنونم عزیزم شما لطف دارید ای کاش آدرس میگذاشتید تا من هم به شما سر بزنم
مامان سینا
17 آذر 92 15:13
سلام عزیزم وبلاگ قشنگی دارین همین طور دختر نازی به وبلاگ منم سر بزنید خوشحال میشم
مامان شیدا
پاسخ
سلام گلم چشمانتان قشنگ می بیند حتما و با کمال میل
پرتو
17 آذر 92 16:18
به به به همیشه به گردش و شادی خانوم خانوما عکساشم که دیگه نگو مثل همیشه ناز و دوست داشتنی ماشاالله به این گل دخمل زیبا و شجاع ایشالا همیشه کنار هم بهتون خوش بگذره
مامان شیدا
پاسخ
مــــرسی پرتو جونم خوبی گلم ؟شما لطف دارید ممنونم از دعای قشنگت
مامان آیسو وآیسا
17 آذر 92 17:35
سلام دوست خوبم وبلاگ قشنگی دارید...گل دخملتونم خیلی نازززه ماشالله من با اجازتون لینکتون کردم ممنون میشم شما هم مارو لینک کنید وبهمون سر بزنیدwww.aysuaysa.niniweblog.com
مامان شیدا
پاسخ
سلام شما لطف دارید . از آشنایی با شما خوشبختم و با افتخار لینگتون کردم