جشن دندانی

گلکم 7 ماهت بود میخواستی دندان در بیاودی تصمیم گرفتم روز تولد حضرت زهرا جشن بگیرم و برایت آش دندانی درست کنم  در ضمن نذر هم داشتم که اگر خداوند به حرمت حضرت فاطمه (س) به ما فرزند سالمی عطا کند روز میلادش مولودی بگیرم .  کلی مهمان داشتیم فامیلهای بابایی و من و یه عالمه خاله (دوستام) .  عمه فاطمه ات هم سنگ تمام گذاشت و کلی مولودی خواند ونقل وشکلات بر سر مهمانان میریخت ما هم کف میزدیم و....     

بابایی یه کیک به شکل قران سفارش داده بود که خیلی قشنگ بود  من هم آش دندانی خیلی خوشمزه ای برایت درست کرده بودم که به همراه میوه وشربت از مهمانهایمان پذیرایی کردم  

یکی دو قاشق آش هم بهت دادم که خیلی خوش ات امد و باز هم می خواستی اما من ترسیدم دلت درد بگیرد .  و در آخر هدایایی را که مهمانها زحمت کشیده بودند و برای شما گلکم اورده بودند را باز کردم دستشان درد نکنه                                     خانم گل شکر خدا بدونه هیچ سختی دندانهایت را در آوردی دندانهایی صدفی مرتب و قشنگ     مبارکت باشد                                                    

عسل مامان وقتی که اولین دندانت نیش زد و من پای تلفن به خاله فهیمه گفتم خاله جونی بعد یه ساعت با یه شاخه گل که برات گرفته بود آمد خونمون تا اولین دندانت را ببینه وتبریک بگه اخه خاله جون تو رو خیلی دوست داره البته تو هم عاشقش هستی و تا وقتی پیشمان هست یک سره تو بقل خاله فهیمه هستی