جشن مهد کودک
عروسکم امسال هم مهد برای آغاز سال تحصیلی در روز جهانی کودک یه جشن عصرانه ترتیب داده بود که به مفصلی پارسال نبود اما به شما وروجک های شیطون خیلی خوش گذشت . برنامه با از زیر قرآن رد شدن بچه ها شروع شد و بعد نمایش عروسکی .گل همیشه بهارم آقای مجری گفت : هر والدینی که بهتر دست بزنه و شعر ها رو با ما بخونه فرزندش رو میارم اینجا تا عروسک گردانی کنه !!!تو هم با نگرانی همش به ما نگاه میکردی تا مبادا دست نزنیم و وقتی که بابا به خاطر جواب دادن به موبایلش رفت بیرون با گریه آمدی و گفتی :خیلی بدید شما بچه تون رو اصلا دوست ندارید نمی خواهید منو انتخاب کنه من هم که به خاطر ناراحتی شما از دست بابا ناراحت شده بودم گوشی بابایی رو گرفتم و خاموش کردم و انقدر دست زدم تا شما رو انتخاب کرد
بعد آقای پستچی آمد و برای تک تک بچه ها نامه آورد .داستان از این قرار بود که مهد از مامان بابا ها خواسته بود دور از چشم بچه ها یه نقاشی بکشند و به آدرس مهد پست کنند تا شما ها از نزدیک با نامه و آقای پستچی آشنا بشوید وقتی نامه ات را گرفتی دویدی و من و بوسیدی و گفتی مامانی مرسی که برام نقاشی کشیدی خیلی دوستش دارم قربونت برم که چیزای به این کوچکی انقدر خوشحالت میکنه وقت کشیدن نقاشی روی پارچه بود که تو لباس نوی خودت را رنگی کردی تا یه نقاشی بکشی . چند تا مسابقه برای والدین برگزار کردند که بابایی توی اونها شرکت کرد . در قسمتی از حیاط هم خانمی صورت بچه ها را گریم میکرد . مسئولین مهد با چای و نسکافه و آش رشته از مهمانان پذیرایی کردند و در آخر هم هدایایی که شامل ست ظرف غذا بادکنک و پاپکرن بود به بچه ها دادند . این هم چند عکس از آن روز:
صف بستن برای رد شدن از زیر قرآن
در حال دیدن نمایش عروسکی
آقای مجری میگه کی میخواد بیاد عروسک رو برامون بازی بده
عروسک گردانی الینا
نقاشی که مامانی برای الینا کشیده و به مهد پست کرده
گریم کردن الینا به شکل دلقک
الینا و دختر عمویش ثنا در آخر جشن