سفر شمال مهر 91
عروسک کوچولوی من به خاطر علاقه زیاد شما به دریا قصد سفر سه روزه کردیم به شمال روز چهار شنبه ساک هایمان را بستیم وساعت 12 آمدیم مهد دنبالت وقتی فهمیدی داریم میریم مسافرت از خوشحالی جیغ میکشیدی و بالا و پایین می پریدی وقتی وارد جاده شدیم پرسیدی پس خاله فهیمه و مهتا چی اونا نمیان گفتم چرا مامانی اونا کمی دیرتر میان شب بود که رسیدیم چابکسر مجتمع آهوان ساکهایمان را درسوئیت گذاشتیم و به اصرار شما رفتیم کمی قدم بزنیم محوطه خیلی بزرگ و قشنگی بود با امکانات کامل محوطه بازی و در کنارش سینمای رو باز استخر سالن ورزش پیست دوچرخه سواری و.... رفتیم محوطه بازی شما کمی بازی کنی تاخاله اینها هم برسن وقتی خاله فهیمه آمد تو و مهتا کلی خوشحالی کردید و رفتید بازی این سه روز خیلی خوش گذشت و شما شیطونک مامان با مهتا حسابی آتیش سوزوندید و خوش گذروندید یه روز رفتیم تل کابین رامسر یه روز هم جواهر ده . انقدر بهت خوش گذشته بود که حاضر نبودی برگردی و به اصرار شما یه روز دیگه هم مسافرتمان را تمدید کردیم اما خاله اینا برگشتند .این هم چند تا از عکسهای شما
الینا در پارک
شیرین عسلم در محوطه آهوان
الینا و مهتا در حال بازی
ساحل چابکسر
تله کابین رامسر